معنی فارسی gibby

B1

گبی به معنای ناآرام و شلوغ، یا حالت غیر جدی و بازیگوشانه است.

Informal term describing a state of playfulness or lively behavior.

example
معنی(example):

حیوان بعد از فعالیت‌های بازیگوشش احساس گبی داشت.

مثال:

The animal was feeling quite gibby after its playful activities.

معنی(example):

وقتی خبر را شنید، حالت گبی روی صورتش ظاهر شد.

مثال:

She had a gibby expression on her face when she heard the news.

معنی فارسی کلمه gibby

: معنی gibby به فارسی

گبی به معنای ناآرام و شلوغ، یا حالت غیر جدی و بازیگوشانه است.