معنی فارسی gigmanhood
B1وضعیت یا وضعیت کسی که به عنوان گیگمن شناخته میشود، که شامل تعهد و حرفهای بودن در زمینه موسیقی میشود.
The state or condition of being a gigman, often associated with commitment and professionalism in the music field.
- NOUN
example
معنی(example):
گیگمنهود او گواهی بر تعهد او به موسیقی است.
مثال:
His gigmanhood is a testament to his dedication to music.
معنی(example):
دستیابی به گیگمنهود نیاز به پشتکار و اشتیاق دارد.
مثال:
Achieving gigmanhood requires perseverance and passion.
معنی فارسی کلمه gigmanhood
:وضعیت یا وضعیت کسی که به عنوان گیگمن شناخته میشود، که شامل تعهد و حرفهای بودن در زمینه موسیقی میشود.