معنی فارسی gignitive
B1مهارتها و تواناییهایی که برای مدیریت کارهای موقتی و پروژههای آزاد نیاز است.
Skills related to the management and coordination of multiple gig opportunities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای گیگنیتی برای مدیریت مؤثر چندین کار موقتی ضروری هستند.
مثال:
Gignitive skills are essential for managing multiple gigs effectively.
معنی(example):
پرورش تواناییهای گیگنیتی میتواند به فریلنسرها کمک کند تا بار کاری خود را متعادل کنند.
مثال:
Developing gignitive abilities can help freelancers balance their workload.
معنی فارسی کلمه gignitive
:مهارتها و تواناییهایی که برای مدیریت کارهای موقتی و پروژههای آزاد نیاز است.