معنی فارسی gipsydom
B2سبک زندگی و فرهنگی که به روش زندگی غیردستوری و آزادانه اشاره دارد.
The lifestyle or culture associated with gypsies, often characterized by freedom and wanderlust.
- NOUN
example
معنی(example):
گجدوم معمولاً با یک سبک زندگی آزادانه مرتبط است.
مثال:
Gipsydom is often associated with a free-spirited lifestyle.
معنی(example):
او در حین سفر به اروپا، آرمانهای گچدوم را در آغوش گرفت.
مثال:
She embraced the ideals of gipsydom while traveling across Europe.
معنی فارسی کلمه gipsydom
:
سبک زندگی و فرهنگی که به روش زندگی غیردستوری و آزادانه اشاره دارد.