معنی فارسی girliness

B1

دخترانه بودن، اوصاف یا ویژگی‌هایی که معمولاً با دختران مرتبط است.

The quality of being girl-like, often associated with femininity.

example
معنی(example):

دختر بودن او در انتخاب‌های مدش نمایان بود.

مثال:

Her girliness shone through in her fashion choices.

معنی(example):

دخترانه بودن اتاق در دکوراسیون‌ها مشهود بود.

مثال:

The girliness of the room was evident in the decorations.

معنی فارسی کلمه girliness

:

دخترانه بودن، اوصاف یا ویژگی‌هایی که معمولاً با دختران مرتبط است.