معنی فارسی girlishly
B1به شیوهای دخترانه، در حالتی که ویژگیهای عاطفی یا اجتماعی دخترانه را نشان میدهد.
In a manner characteristic of a girl; playfully or whimsically feminine.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در حین مکالمه به صورت دخترانه صحبت کرد.
مثال:
She spoke girlishly during the conversation.
معنی(example):
او به طور دخترانه از این جوک خندید.
مثال:
He laughed girlishly at the joke.
معنی فارسی کلمه girlishly
:به شیوهای دخترانه، در حالتی که ویژگیهای عاطفی یا اجتماعی دخترانه را نشان میدهد.