معنی فارسی gisel
B1جیسل: کسی که مراسم را رهبری میکند و جو حضور را مدیریت مینماید.
One who guides the atmosphere and proceedings of a ceremonial gathering.
- NOUN
example
معنی(example):
جیسل مراسم تشییع جنازه، حال و هوای حاضران را هدایت کرد.
مثال:
The gisel of the funeral directed the mood of the attendees.
معنی(example):
یک جیسل میتواند جو هر تجمعی را تغییر دهد.
مثال:
A gisel can change the atmosphere of any gathering.
معنی فارسی کلمه gisel
:
جیسل: کسی که مراسم را رهبری میکند و جو حضور را مدیریت مینماید.