معنی فارسی gisement

B2

محل یا منبعی که در آن یک نوع ماده معدنی یا طبیعی به‌وفور یافت می‌شود.

A deposit or source of a natural resource or mineral.

example
معنی(example):

مخزن گاز طبیعی در اعماق زمین قرار دارد.

مثال:

The gisement of natural gas is located deep underground.

معنی(example):

مخزن جدیدی از مواد معدنی در کوه‌ها کشف شد.

مثال:

A new gisement of minerals was discovered in the mountains.

معنی فارسی کلمه gisement

: معنی gisement به فارسی

محل یا منبعی که در آن یک نوع ماده معدنی یا طبیعی به‌وفور یافت می‌شود.