معنی فارسی gish

B2

گفتن داستان‌ها یا ماجراها به شکلی سرگرم‌کننده و جذاب.

To tell stories or adventures in a lively and entertaining manner.

example
معنی(example):

او همیشه دوست داشت درباره ماجراجویی‌هایش بشنود.

مثال:

He always liked to gish about his adventures.

معنی(example):

شیوه او در گیش کردن داستان‌ها را جذاب‌تر می‌کند.

مثال:

The way she gishes makes the stories more entertaining.

معنی فارسی کلمه gish

: معنی gish به فارسی

گفتن داستان‌ها یا ماجراها به شکلی سرگرم‌کننده و جذاب.