معنی فارسی glacier
B2 /ˈɡleɪ.ʃɚ/نوار بزرگی از یخ که به تدریج حرکت می‌کند، معمولاً در کوه‌ها یا مناطق سردسیر.
A large body of dense ice that is constantly moving under its own weight.
- noun
noun
معنی(noun):
A large body of ice which flows under its own mass, usually downhill.
مثال:
They warned that the effects of glacier melting on water resources are becoming “increasingly serious” for China.
example
معنی(example):
یخچال به دلیل تغییرات آب و هوا در حال ذوب شدن است.
مثال:
The glacier is melting due to climate change.
معنی(example):
ما از روی یخچال گذشتیم تا به قله برسیم.
مثال:
We trekked across the glacier to reach the summit.
معنی فارسی کلمه glacier
:
نوار بزرگی از یخ که به تدریج حرکت می‌کند، معمولاً در کوه‌ها یا مناطق سردسیر.
