معنی فارسی glaizie
B1گلازی، صفتی برای توصیف چیزی که دارای بافت نرم و لطیف است.
Describing something that has a smooth or soft texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت گلازی سطح توجه من را جلب کرد.
مثال:
The glaizie texture of the surface caught my attention.
معنی(example):
او احساس گلازی پارچه را توصیف کرد.
مثال:
She described the glaizie feeling of the fabric.
معنی فارسی کلمه glaizie
:گلازی، صفتی برای توصیف چیزی که دارای بافت نرم و لطیف است.