معنی فارسی glaked
B1گلاکت، صفتی برای توصیف چیزی که با یک لایه شفاف و براقی پوشیده شده است.
Describing something that is covered or coated with a glossy layer.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگ گلاکت در نور آفتاب درخشان بود.
مثال:
The glaked leaf shimmered in the sunlight.
معنی(example):
او سفال گلاکت به نمایش درآمده در موزه را تحسین کرد.
مثال:
He admired the glaked pottery displayed in the museum.
معنی فارسی کلمه glaked
:گلاکت، صفتی برای توصیف چیزی که با یک لایه شفاف و براقی پوشیده شده است.