معنی فارسی glancer

B1

نگاهی که به یک شیء بدون دقت و عمیق انجام می‌شود.

A person who glances; someone who looks quickly or casually.

example
معنی(example):

او به‌طور سطحی به آثار هنری در گالری نگاهی انداخت.

مثال:

He is a casual glancer at the art in the gallery.

معنی(example):

یک نگاهی سطحی ممکن است جزئیات دقیق یک نقاشی را متوجه نشود.

مثال:

A glancer might not notice the finer details of a painting.

معنی فارسی کلمه glancer

:

نگاهی که به یک شیء بدون دقت و عمیق انجام می‌شود.