معنی فارسی glimed
B2glimed به لحظات و یادآوریهای روشن و مثبت اشاره دارد.
Moments that are bright or filled with joy, often remembered fondly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لحظات glimed شادی گرامی داشته شد.
مثال:
The glimed moments of happiness were cherished.
معنی(example):
او روزهای glimed دوران کودکیاش را به یاد آورد.
مثال:
She remembered the glimed days of her childhood.
معنی فارسی کلمه glimed
:glimed به لحظات و یادآوریهای روشن و مثبت اشاره دارد.