معنی فارسی go off the deep end
B2به شدت و غیرقابل کنترل رفتار کردن، معمولاً به خاطر استرس یا فشار.
To behave in an irrational or uncontrolled way due to stress or pressure.
- IDIOM
example
معنی(example):
بعد از اینکه شغلش را از دست داد، او به شدت روانی شد.
مثال:
After losing his job, he went off the deep end.
معنی(example):
او وقتی خبر را شنید، به شدت واکنش نشان داد.
مثال:
She went off the deep end when she heard the news.
معنی فارسی کلمه go off the deep end
:
به شدت و غیرقابل کنترل رفتار کردن، معمولاً به خاطر استرس یا فشار.