معنی فارسی go up the wall

B1

به دیوار رفتن، به معنای از کوره در رفتن یا دیوانه شدن به خاطر چیزهای آزاردهنده.

To become extremely annoyed or frustrated.

example
معنی(example):

صدای ساخت و ساز مرا دیوانه کرد.

مثال:

The noise from the construction drove me up the wall.

معنی(example):

در طول انتظار طولانی، من از عصبانیت دیوانه می‌شدم.

مثال:

I was going up the wall with frustration during the long wait.

معنی فارسی کلمه go up the wall

: معنی go up the wall به فارسی

به دیوار رفتن، به معنای از کوره در رفتن یا دیوانه شدن به خاطر چیزهای آزاردهنده.