معنی فارسی goblinize

B1

تغییر یا اصلاح چیزی به شیوه‌‌ای که ظاهری شبیه به جن پیدا کند.

To make something resemble a goblin or to give it goblin-like characteristics.

example
معنی(example):

فیلم به نظر می‌رسید که شخصیت‌ها را به حالت جنی درآورده و آنها را بیشتر شیطنت‌آمیز کرده است.

مثال:

The film seemed to goblinize the characters, making them more mischievous.

معنی(example):

گوبلینیز کردن چیزی به معنای تغییر دادن آن به روشی شیطنت‌آمیز است.

مثال:

To goblinize something is to alter it in a sneaky way.

معنی فارسی کلمه goblinize

: معنی goblinize به فارسی

تغییر یا اصلاح چیزی به شیوه‌‌ای که ظاهری شبیه به جن پیدا کند.