معنی فارسی governmentalize
B1دولتی کردن، تبدیل یک فرایند یا ساختار به چیزی که تحت کنترل و مدیریت دولت قرار گیرد.
To make something operate under a governmental system or authority.
- VERB
example
معنی(example):
سیاست هدف دارد تا مدیریت منابع محلی را دولتی کند.
مثال:
The policy aims to governmentalize the management of local resources.
معنی(example):
برخی از سازمانها برای دولتی کردن حفاظت محیط زیست کار میکنند.
مثال:
Some organizations work to governmentalize environmental protections.
معنی فارسی کلمه governmentalize
:
دولتی کردن، تبدیل یک فرایند یا ساختار به چیزی که تحت کنترل و مدیریت دولت قرار گیرد.