معنی فارسی gravidity

B1

وضعیت بارداری یا بارداری به دوره‌ای گفته می‌شود که یک زن بچه‌ای را در شکم خود پرورش می‌دهد.

The condition or state of being pregnant.

example
معنی(example):

روند بارداری وضعیت باردار بودن است.

مثال:

Gravidity is the state of being pregnant.

معنی(example):

پزشک در طول معاینه وضعیت بارداری او را بررسی کرد.

مثال:

The doctor monitored her gravidity during the check-up.

معنی فارسی کلمه gravidity

: معنی gravidity به فارسی

وضعیت بارداری یا بارداری به دوره‌ای گفته می‌شود که یک زن بچه‌ای را در شکم خود پرورش می‌دهد.