معنی فارسی gravidness
B1حالت بارداری یا بارداری که به شرایط جسمانی و عاطفی یک زن اشاره دارد.
The quality or state of being gravid or pregnant.
- NOUN
example
معنی(example):
وضعیت بارداری او در نحوه رفتار و حرکتش مشهود بود.
مثال:
Her gravidness was evident in the way she carried herself.
معنی(example):
وضعیت بارداری میتواند تغییرات جسمانی زیادی به وجود آورد.
مثال:
Gravidness can bring about many physical changes.
معنی فارسی کلمه gravidness
:
حالت بارداری یا بارداری که به شرایط جسمانی و عاطفی یک زن اشاره دارد.