معنی فارسی grayfaced
B1چهره کسی که به دلیل مشکلات روحی یا فیزیکی مانند استرس و بیماری به رنگ خاکستری تغییر میکند.
Describing someone whose face appears gray due to stress or fatigue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
افراد با چهره خاکستری در جلسه به نظر میرسیدند که نگرانیهای عمیقی دارند.
مثال:
The grayfaced individuals at the meeting seemed to have deep concerns.
معنی(example):
چهره خاکستری او نشاندهنده استرسی بود که از کار داشت.
مثال:
His grayfaced expression showed how stressed he was from work.
معنی فارسی کلمه grayfaced
:
چهره کسی که به دلیل مشکلات روحی یا فیزیکی مانند استرس و بیماری به رنگ خاکستری تغییر میکند.