معنی فارسی greyfaced
B1ظاهر یا چهرهای که به دلیل سن، بیماری یا فشارهای روحی به رنگ خاکستری در میآید.
Having a face that appears gray, often due to aging or distress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سرباز با چهره خاکستری بعد از سالها جنگ به خانه برگشت.
مثال:
The greyfaced soldier returned home after many years of fighting.
معنی(example):
ظاهر خاکستری او خانوادهاش را در طول بیماری نگران کرده بود.
مثال:
Her greyfaced appearance worried her family during the illness.
معنی فارسی کلمه greyfaced
:
ظاهر یا چهرهای که به دلیل سن، بیماری یا فشارهای روحی به رنگ خاکستری در میآید.