معنی فارسی grayishness
B1حالت یا کیفیت رنگ خاکستری، که ممکن است جذابیت را کاهش دهد.
The quality or state of being gray or somewhat gray.
- NOUN
example
معنی(example):
خاکستری بودن ابرها باعث شد که روز احساس کدری کند.
مثال:
The grayishness of the clouds made the day feel dull.
معنی(example):
من灰 بودن در عکسهایم را دوست ندارم.
مثال:
I don't like the grayishness in my photos.
معنی فارسی کلمه grayishness
:حالت یا کیفیت رنگ خاکستری، که ممکن است جذابیت را کاهش دهد.