معنی فارسی green-light

B1

اجازه برای شروع کاری.

Permission to start something.

verb
معنی(verb):

To approve; to permit to proceed.

example
معنی(example):

او چراغ سبز را به من برای شروع داد.

مثال:

She gave me the green-light to begin.

معنی(example):

پس از دریافت چراغ سبز، ما با برنامه جلو رفتیم.

مثال:

After getting the green-light, we moved forward with the plan.

معنی فارسی کلمه green-light

: معنی green-light به فارسی

اجازه برای شروع کاری.