معنی فارسی griffes
B1پنجهها یا ناخنهای تیز، معمولاً در حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد.
Sharp claws or talons, typically found on animals.
- NOUN
example
معنی(example):
پنجههای حیوان تیز و خطرناک بودند.
مثال:
The griffes of the animal were sharp and dangerous.
معنی(example):
او به پنجههای به تصویر کشیده شده در مجسمه باستانی احترام گذاشت.
مثال:
He admired the griffes depicted in the ancient sculpture.
معنی فارسی کلمه griffes
:
پنجهها یا ناخنهای تیز، معمولاً در حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد.