معنی فارسی griffinage

B1

سبکی از هنر یا طراحی که به تصویر کشیدن موجوداتی شبیه به گرگ و عقاب می‌پردازد.

A style of art depicting creatures that are part lion and part eagle.

example
معنی(example):

سبک گریفیناج در هنر خیره‌کننده بود.

مثال:

The griffinage style in the art was mesmerizing.

معنی(example):

او گریفیناج را در دست‌نوشته‌های قرون وسطی مطالعه کرد.

مثال:

She studied the griffinage in medieval manuscripts.

معنی فارسی کلمه griffinage

: معنی griffinage به فارسی

سبکی از هنر یا طراحی که به تصویر کشیدن موجوداتی شبیه به گرگ و عقاب می‌پردازد.