معنی فارسی grimme

B1

گریم، شکل خاص و یا ظاهری که ممکن است شامل ویژگی‌های تاریک یا نگران‌کننده باشد.

A vague term often relating to a grim or foreboding appearance.

example
معنی(example):

این گیاه ظاهر منحصر به فردی داشت.

مثال:

The plant displayed a unique grimme appearance.

معنی(example):

او به خاطر حالات غمگینش در طول مناظره شناخته می‌شد.

مثال:

He was known for his grimme expressions during the debate.

معنی فارسی کلمه grimme

: معنی grimme به فارسی

گریم، شکل خاص و یا ظاهری که ممکن است شامل ویژگی‌های تاریک یا نگران‌کننده باشد.