معنی فارسی grimnesses
B2جمع سختی، جدیت و تاریکی در احساسات یا اوضاع.
Plural of grimness, referring to multiple instances of severity or seriousness.
- NOUN
example
معنی(example):
رمان به بررسی سختیهای مختلف زندگی میپردازد.
مثال:
The novel explores the various grimnesses of life.
معنی(example):
بسیاری از سختیها هستند که مردم روزانه با آنها مواجه میشوند.
مثال:
There are many grimnesses that people face daily.
معنی فارسی کلمه grimnesses
:
جمع سختی، جدیت و تاریکی در احساسات یا اوضاع.