معنی فارسی grimsir

B2

شخصی که به خاطر چهره یا رفتار جدی و سنگین خود ترسناک به نظر برسد.

A person who is stern or forbidding in appearance or demeanor.

example
معنی(example):

سختی پیرمرد برای کودکان دلهره‌آور بود.

مثال:

The grimsir of the old man was intimidating to the children.

معنی(example):

سختی او باعث شد که کمتر قابل دسترس باشد.

مثال:

His grimsir made him less approachable.

معنی فارسی کلمه grimsir

: معنی grimsir به فارسی

شخصی که به خاطر چهره یا رفتار جدی و سنگین خود ترسناک به نظر برسد.