معنی فارسی grippier
B1چسبناکتر، نسبت به سایر اشیاء، دارای قدرت چسبندگی یا تماس بیشتر است.
Having a more effective grip or traction.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a tight grip, or tending to grip well.
معنی(adjective):
Tight-fisted, greedy, stingy.
example
معنی(example):
این دستگیره نسبت به قبلی چسبناکتر است.
مثال:
This grip is grippier than the last one.
معنی(example):
من به یک کفش چسبناکتر نیاز دارم تا بهتر چنگ بزند.
مثال:
I need a grippier shoe for better traction.
معنی فارسی کلمه grippier
:
چسبناکتر، نسبت به سایر اشیاء، دارای قدرت چسبندگی یا تماس بیشتر است.