معنی فارسی grippiest

B1

چسبناک‌ترین، دارای بیشترین قدرت چسبندگی یا تماس در میان سایر اشیاء.

The most effective in terms of grip or traction.

adjective
معنی(adjective):

Having a tight grip, or tending to grip well.

معنی(adjective):

Tight-fisted, greedy, stingy.

example
معنی(example):

این چهره چسبناک‌ترین سطحی است که تا به حال استفاده کرده‌ام.

مثال:

This is the grippiest surface I've ever used.

معنی(example):

او چسبناک‌ترین ماده را برای دسته‌های دوچرخه پیدا کرد.

مثال:

He found the grippiest material for the bike handles.

معنی فارسی کلمه grippiest

: معنی grippiest به فارسی

چسبناک‌ترین، دارای بیشترین قدرت چسبندگی یا تماس در میان سایر اشیاء.