معنی فارسی grithbreach

B2

شکاف یا فاصله‌ای در ساختار ضخیم که ممکن است باعث آسیب شود.

A breach or gap in a thick structure.

example
معنی(example):

شکاف در ضخامت یک مشکل جدی برای روستا بود.

مثال:

The grithbreach was a serious concern for the village.

معنی(example):

آنها سخت تلاش کردند تا شکاف در سد را تعمیر کنند.

مثال:

They worked hard to repair the grithbreach in the dam.

معنی فارسی کلمه grithbreach

: معنی grithbreach به فارسی

شکاف یا فاصله‌ای در ساختار ضخیم که ممکن است باعث آسیب شود.