معنی فارسی grooviness
B1حالت یا کیفیت لذت یا ریتم؛ به توصیف حس خوب و انرژی مثبت موسیقی یا فعالیت خاصی میپردازد.
The quality of being enjoyable, rhythmical, and infectious in music or dance.
- NOUN
example
معنی(example):
لذتبخش بودن این آهنگ آن را تبدیل به یک موفقیت کرد.
مثال:
The grooviness of the track made it a hit.
معنی(example):
مردم از لذتبخش بودن گروه زنده قدردانی کردند.
مثال:
People appreciated the grooviness of the live band.
معنی فارسی کلمه grooviness
:
حالت یا کیفیت لذت یا ریتم؛ به توصیف حس خوب و انرژی مثبت موسیقی یا فعالیت خاصی میپردازد.