معنی فارسی groundage
B1مساحت زمین یا ویژگیهای مربوط به زمین، به ویژه در زمینه املاک و مستغلات.
The area or characteristics of the ground, often related to property.
- NOUN
example
معنی(example):
مساحت زمین ملک توسط نقشهبردار ارزیابی شد.
مثال:
The groundage of the property was evaluated by the surveyor.
معنی(example):
مساحت زمین در تعیین ارزش املاک اهمیت دارد.
مثال:
Groundage is important when determining property value.
معنی فارسی کلمه groundage
:
مساحت زمین یا ویژگیهای مربوط به زمین، به ویژه در زمینه املاک و مستغلات.