معنی فارسی groundbird
B1پرندهای که بر روی زمین زندگی میکند و معمولاً به خوبی با محیطش تطبیق مییابد.
A bird that primarily lives and nests on the ground, often well camouflaged.
- NOUN
example
معنی(example):
پرندهٔ زمینی به خاطر استتار عالیاش شناخته میشود.
مثال:
The groundbird is known for its excellent camouflage.
معنی(example):
ما در حین پیادهروی در جنگل یک پرنده زمینی را دیدیم.
مثال:
We spotted a groundbird while hiking in the woods.
معنی فارسی کلمه groundbird
:
پرندهای که بر روی زمین زندگی میکند و معمولاً به خوبی با محیطش تطبیق مییابد.