معنی فارسی grudgekin

B1

خویشاوندان کینه‌ورز به گروهی از افراد گفته می‌شود که به خاطر اختلافات خانوادگی از همدیگر فاصله می‌گیرند یا کینه دارند.

Relatives or family members known for holding grudges against one another.

example
معنی(example):

اعضای خانواده به عنوان خویشاوندان کینه‌ورز نامیده می‌شدند به خاطر دعواهای مداومشان.

مثال:

The family members were referred to as grudgekin due to their constant feuds.

معنی(example):

رفتار کینه‌ورز او در جمع‌های تعطیلات مورد توجه قرار گرفت.

مثال:

Her grudgekin behavior was noted during holiday gatherings.

معنی فارسی کلمه grudgekin

: معنی grudgekin به فارسی

خویشاوندان کینه‌ورز به گروهی از افراد گفته می‌شود که به خاطر اختلافات خانوادگی از همدیگر فاصله می‌گیرند یا کینه دارند.