معنی فارسی grue
B1موجودی افسانهای که در تاریکی زندگی میکند و افرادی که در آنجا گیر میافتند را میخورد.
A fictional creature typically found in darkness, often depicted as predatory.
- NOUN
example
معنی(example):
افسانهای از یک گره سخن میگفت که در تاریکی به دام میافتاد.
مثال:
The legend spoke of a grue that haunted the dark.
معنی(example):
در داستانهای فانتزی، یک گره معمولاً به عنوان موجودی ترسناک به تصویر کشیده میشود.
مثال:
In fantasy stories, a grue often appears as a terrifying creature.
معنی فارسی کلمه grue
:
موجودی افسانهای که در تاریکی زندگی میکند و افرادی که در آنجا گیر میافتند را میخورد.