معنی فارسی grumbler
B1کسی که بهطور مداوم اعتراض و شکایت میکند.
A person who frequently complains or expresses dissatisfaction.
- NOUN
example
معنی(example):
نالهگر همیشه از همه چیز شکایت میکند.
مثال:
The grumbler always complains about everything.
معنی(example):
او در میان دوستانش به عنوان نالهگر شناخته میشود.
مثال:
She is known as a grumbler among her friends.
معنی فارسی کلمه grumbler
:
کسی که بهطور مداوم اعتراض و شکایت میکند.