معنی فارسی grummet

B1

پروانه، در اینجا به معنای یک نوع موجود زنده.

A butterfly; here referring to a type of living organism.

example
معنی(example):

پروانهٔ لانهٔ پرنده به دقت مورد مطالعه قرار گرفت.

مثال:

The grummet of the bird's nest was carefully studied.

معنی(example):

او یک پروانه را در باغش پیدا کرد.

مثال:

She found a grummet in her garden.

معنی فارسی کلمه grummet

: معنی grummet به فارسی

پروانه، در اینجا به معنای یک نوع موجود زنده.