معنی فارسی grummer
B1نگرانتر، در مقایسه با حالت معمول یا شرایط عادی.
More worried; in comparison to a normal state or situation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بعد از پیادهروی طولانی، بیشتر نگران به نظر میرسید.
مثال:
He looked grummer after the long hike.
معنی(example):
نگرش نگران او بر روحیه تیم تأثیر گذاشت.
مثال:
Her grummer attitude affected the team's morale.
معنی فارسی کلمه grummer
:
نگرانتر، در مقایسه با حالت معمول یا شرایط عادی.