معنی فارسی grumphie

B1

گرامفی به حالتی ناراضی و کلافه اشاره دارد.

A state of being grumpy or sulky.

example
معنی(example):

سگ بعد از اینکه پیاده‌روی را از دست داد، ظاهری گرامفی داشت.

مثال:

The dog had a grumphie look on its face after missing the walk.

معنی(example):

او وقتی که به اشتباه پی برد، ناله‌ای گرامفی کرد.

مثال:

He gave a grumphie sigh when he realized the mistake.

معنی فارسی کلمه grumphie

: معنی grumphie به فارسی

گرامفی به حالتی ناراضی و کلافه اشاره دارد.