معنی فارسی grylli
B1ترکیبی از حشرات که به خانواده جیرجیرکها تعلق دارند.
A group of insects belonging to the cricket family.
- NOUN
example
معنی(example):
گریلیها حشرات جالبی هستند که در زیستگاههای مختلف یافت میشوند.
مثال:
The grylli are fascinating insects found in many habitats.
معنی(example):
من در حین پیادهروی در جنگل یک گریلی دیدم.
مثال:
I saw a grylli during my hike in the forest.
معنی فارسی کلمه grylli
:
ترکیبی از حشرات که به خانواده جیرجیرکها تعلق دارند.