معنی فارسی gryllid
B1گونهای از حشرات که در خانواده جیرجیرکها قرار دارند.
A term referring to members of the cricket family, especially in scientific contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
گونههای گریلید به خاطر آوازهای خاصشان شناخته شدهاند.
مثال:
The gryllid species are known for their distinctive songs.
معنی(example):
دانشمندان رفتار گریلیدها را برای درک مراسم جفتگیریشان مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study gryllid behavior to understand their mating rituals.
معنی فارسی کلمه gryllid
:
گونهای از حشرات که در خانواده جیرجیرکها قرار دارند.