معنی فارسی gustily
B1به معنای به طرز پرشور و قوی صحبت کردن یا خندیدن است.
In a loud and spirited manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
کودکان با صدای بلند در حین بازی در بیرون خندیدند.
مثال:
The children laughed gustily while playing outside.
معنی(example):
او با صدای بلند صحبت کرد، صدایش در تمام اتاق طنین انداز شد.
مثال:
She spoke gustily, her voice carrying across the room.
معنی فارسی کلمه gustily
:
به معنای به طرز پرشور و قوی صحبت کردن یا خندیدن است.