معنی فارسی hable

B1

گفتن، صحبت کردن یا بیان کردن یک موضوع.

To speak or express oneself verbally.

example
معنی(example):

معلم پرسید آیا کسی می‌تواند درباره کتاب مورد علاقه‌اش صحبت کند.

مثال:

The teacher asked if anyone was able to hable about their favorite book.

معنی(example):

در بحث، او تنها کسی بود که می‌توانست به طور روان به اسپانیایی صحبت کند.

مثال:

In the discussion, he was the only one who could hable fluently in Spanish.

معنی فارسی کلمه hable

: معنی hable به فارسی

گفتن، صحبت کردن یا بیان کردن یک موضوع.