معنی فارسی hadda

B1

یک اصطلاح عامیانه که به معنای 'باید' است.

A colloquial contraction of 'had to'.

example
معنی(example):

او باید زودتر برای جلسه برود.

مثال:

He hadda leave early for the meeting.

معنی(example):

او باید کارش را قبل از بیرون رفتن تمام کند.

مثال:

She hadda finish her work before going out.

معنی فارسی کلمه hadda

: معنی hadda به فارسی

یک اصطلاح عامیانه که به معنای 'باید' است.