معنی فارسی had better do something
B2بهتر است که کاری انجام شود، نصیحتی برای بهتر شدن وضعیت.
A recommendation to take action to avoid negative consequences.
- IDIOM
example
معنی(example):
بهتر است که قبل از بازی کردن، تکالیف خود را انجام دهی.
مثال:
You had better do your homework before playing.
معنی(example):
بهتر است که حالا برویم تا از ترافیک جلوگیری کنیم.
مثال:
We had better leave now to avoid traffic.
معنی فارسی کلمه had better do something
:
بهتر است که کاری انجام شود، نصیحتی برای بهتر شدن وضعیت.