معنی فارسی had best do something

B1

عبارتی که به معنای پیشنهاد برای انجام یک عمل است که بهتر است انجام شود.

A phrase indicating that one should do something to avoid negative consequences.

example
معنی(example):

بهتر است قبل از امتحان تکالیف خود را انجام دهید.

مثال:

You had best do your homework before the exam.

معنی(example):

بهتر است زودتر بروند تا از ترافیک جلوگیری کنند.

مثال:

They had best leave early to avoid traffic.

معنی فارسی کلمه had best do something

: معنی had best do something به فارسی

عبارتی که به معنای پیشنهاد برای انجام یک عمل است که بهتر است انجام شود.