معنی فارسی halfcock
B1اصطلاحی برای توصیف طرح یا تصمیمی که به طور ناقص یا ناپخته انجام شده است.
An incomplete or half-prepared plan or decision that is often ineffective.
- OTHER
example
معنی(example):
طرح نیمهنرم به سرعت کنار گذاشته شد.
مثال:
The halfcocked plan was quickly abandoned.
معنی(example):
یک تصمیم نیمهنرم میتواند منجر به اشتباهات شود.
مثال:
A halfcock decision can lead to mistakes.
معنی فارسی کلمه halfcock
:
اصطلاحی برای توصیف طرح یا تصمیمی که به طور ناقص یا ناپخته انجام شده است.