معنی فارسی halflife
B2نیمهعمر، زمان لازم برای کاهش مقدار یک ماده به نصف مقدار ابتدایی آن است.
The time required for a quantity to reduce to half its initial amount.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمهعمر این ماده دو سال است.
مثال:
The halflife of this substance is two years.
معنی(example):
درک نیمهعمر در شیمی هستهای بسیار مهم است.
مثال:
Understanding halflife is crucial in nuclear chemistry.
معنی فارسی کلمه halflife
:
نیمهعمر، زمان لازم برای کاهش مقدار یک ماده به نصف مقدار ابتدایی آن است.